- حرفهای نبود مدیریت و کادر فنی را تحت فشار بگذارند
- آقا یحیی جرأت داشته باش و ریسک کن
- اصرار بر ادامه حذف کمیته ملی المپیک
- علی دایی: به درد ریاست فدراسیون فوتبال نمیخورم!
- در المپیک شانس کسب مدال داریم
- پپ علیه کرونا
- واقعاً پله را با مسی مقایسه میکنید؟
- بازیکنان استقلال حرفشان را در میدان دربی بزنند
- مهدیپور تعویض نمیشود
- دستیاران برانکو سود پولشان را خواستهاند
- کریمی در لیست استقلال نیست
- ماجرای دو عکس با فاصله پنج سال
- هنر نابود کردن تیم رویایی 1998
- شهریار و آینده فوتبال ایران
- بسکتبال با خیال درخشش در توکیو
- عالی
- خوب
- متوسط
- ضعیف
طعنه شکوری به رضاییان:
حرفهای نبود مدیریت و کادر فنی را تحت فشار بگذارند
یکی از مواردی که در نشست خبری دیروز ابراهیم شکوری مطرح شد بحث بازگشت چند ستاره سابق پرسپولیس به این تیم بود، اما مشخص شد فعلاً امکان چنین انتقالهایی فراهم نیست چراکه هم بحث مالی در میان است هم تا نیمفصل خبری از بازیکن جدید نخواهد بود.
معاون باشگاه پرسپولیس درباره بازگشت برخی بازیکنان مثل ترابی و علیپور توضیح داد: «در هفته ششم لیگ هستیم و اگر همین الان بازیکنی را جذب کنیم با توجه به اینکه در تیم دیگری بازی کردهاند تا نیمفصل نمیتوانند برای ما بازی کنند. من سابقه بازیگری داشته و شخصاً با برخی نفراتی که از تیم جدا شدهاند در ارتباط هستم. قطعاً کادر فنی هم در ارتباط است اما اینکه شب قبل از بازی تیم ما کادر فنی و مدیریتی را تحت فشار فضای مجازی بگذارند و بگویند بازیکنی از تیمش در آستانه جدا شدن است و باشگاه و مدیریت و کادر فنی بلافاصله باید برای جذب وی اقدام کنند، حرفهای نیست، در حالی که میدانیم قرارداد جدید این بازیکن با تیمی جدید 7، 8 ساعت بعد منعقد میشود و البته شاید هم در آن زمان منعقد شده بود.»
شکوری افزود: «برخی بازیکنان که در لیگ قطر هستند مبلغ رضایتنامهشان خیلی زیاد است. یکی از بازیکنانی هم که این روزها بحثش خیلی داغ است شب گذشته با من صحبت و جداییاش را تکذیب کرد. هوادار هم مثل ما و کادر فنی نگران است اما باید روال عادی طی شود تا بتوانیم بازیکن را جذب کنیم.»
وی ادامه داد: «عقد قرارداد با برخی بازیکنان سبب میشود ماجرای مهدی طارمی و ضربه خوردن از آن اتقاق تکرار شود. برخی نفرات هم رضایتنامهشان برای باشگاهی خارجی صادر شده و اگر با وی قرارداد ببندیم فیفا رصد میکند. طبق درخواست کادر فنی وظیفه داریم با تمام توان برای جذب بازیکن عمل کنیم و این کار را هم انجام میدهیم. اما اگر بازیکنی میخواهد به تیم ما بیاید باید شرایط را درک کند. پرسپولیس با تیم لیگ دویی کشورهای عربی یا تیمهای رتبه پایینتر جدول لیگ خودمان فرق دارد. هوادار هم عاشق این تیم است و باید بازیکنان شرایط بازی در پرسپولیس را درک کنند.»
عربشاهی: پرسپولیس باید با دو مهاجم نوک بازی کند
آقا یحیی جرأت داشته باش و ریسک کن
ضیا عربشاهی، هافبک سابق پرسپولیس و تیم ملی همیشه رک و بیپرده درباره مشکلات پرسپولیس حرف میزند و همواره تمایل دارد در بحثهای فنی مشارکت پررنگی داشته باشد. بعد از بازی ذوبآهن و آن نیمه دوم عجیب و غریب، برخی پیشکسوتان درباره مشکلات فنی تیم محبوبشان حرف زدند و حالا نوبت آقاضیاست که مصاحبهاش با ایران ورزشی را میخوانید:
آقاضیا بعد از مساوی با ذوبآهن خیلیها درباره شرایط فنی پرسپولیس بخصوص در نیمه دوم صحبت کردند. تحلیل شما از این تساوی و مشکلات فنی پرسپولیس در این بازی چیست؟
پرسپولیس خوب شروع کرد و هدفش بردن و سه امتیاز بود، اما بعد از گل زده عطش لازم برای زدن گلهای دوم و سوم را نداشت. درست است یکی دوتا موقعیت ایجاد شد اما تیمی که سوار بازی است و مالکیت توپ را دارد و فشار میآورد و گل میزند نباید اجازه دهد تیم حریف شرایط عادی خودش را پیدا کند و وقتی از نظر روانی از هم پاشیده شده باید فشار میآوردند و گلهای بعدی را هم میزدند، اما فشار بعد از گل هدفمند نبود هرچند در نیمه اول بهصورت کلی مالکیت و فشار بازی به نفع پرسپولیس بود.
نیمه دوم چطور؟
درست برعکس این نیمه، در نیمه دوم شرایط ذوبآهن خیلی بهتر بود اما ما در حالی که بهترین خط دفاع و بهترین خط هافبک را داریم تیم ما به حریف اجازه داد مالکیت توپ و کار ترکیبی داشته باشد و شجاعت این کار را دادیم به آنها. ذوبآهن واقعاً در نیمه دوم خوب بود و بدون بهترین مهاجمش حتی بعد از گل زدهاش با برنامه هم دفاع میکرد هم حمله.
اخراج آقایی هم در گل خورده تأثیر داشت.
سعید آقایی نباید آن کار را انجام میداد و حتی اگر فحاشی صورت گرفته بود نباید جواب بازیکن ذوبآهن را میداد چون بعضی تیمها وقتی میبینند بازیکنی خوب کار میکند میخواهند شرایط روحی-روانی او را بههم بزنند که همینطور هم شد چون آقایی هم در حمله خوب اضافه میشد و هم در دفاع حضور داشت، اما نباید عکسالعمل نشان میداد.
گلمحمدی و مطهری علل افت تیمشان در نیمه دوم را نداشتن کنترل بازی و مالکیت توپ اعلام کردند. فکر میکنید چرا خط میانی پرسپولیس در نیمه دوم افت کرد.
علت افت پرسپولیس در نیمه دوم میتواند افت بدنی بازیکنان باشد که مالکیت توپ را از دست دادند. مالکیت توپ با دوندگی ایجاد میشود و این یعنی ما مشکل بدنی داریم. همچنین مربیان ما بگویند تعویضها چه نقشی در تیم دارد. تیم پرسپولیس بهترین نفرات را دارد. درست است که در فاز حمله مشکل داریم ولی بعضی مشکلات را میپوشاند. از آنجایی که تیم ما با سیستم 1-3-2-4 بازی میکند و امیری مهاجم سایه نزدیک به عبدی است من پیشنهاد میکنم یکبار از پهلوان بهعنوان مهاجم استفاده شود چراکه او هم سرعتی است هم دریبل زن و میتواند راحت مدافع مقابلش را پشت سر بگذارد. از طرفی پرسپولیس باید با دو مهاجم رأس بازی کند چون امیری همیشه از عقب اضافه میشود. بشار هم همینطور بود و وقتی این بازیکنان در خط حمله قرار میگیرند آنجا بایکوت میشوند. به نظر من امیری باید جای خودش بیاید و پرسپولیس با دو مهاجم بازی کند. ما بهترین خط دفاع و هافبک را داریم. الان میبینید سیدجلال حسینی با وجود سن و سال بالایش چقدر خوب کار میکند و خودش را خوب نگه داشته که اینقدر محکم درگیر میشود و سرها را میزند.
شما خیلی راحت مشکلات فنی را میگویید اما برخی معتقدند با کادر فنی مشکل دارید.
عدهای شیطنت میکنند. ما بهدنبال نیمکت نیستیم. مدارک مربیگری که کادر فنی فعلی پرسپولیس دارند ما هم داریم و اگر ایرادی میگیریم بهخاطر این است که سالهای سال در این تیم بازی کردهایم. من میبینیم هواداران آنقدر عصبانی میشوند که میخواهند شیشه تلویزیونشان را بشکنند.
امروز (دیروز) هم اعلام شد یک هوادار دیگر بعد از فینال آسیا سکته کرده و از دنیا رفته.
بفرما. این کارها درست نیست. درست است که مربی تیم میرود خانه هوادار فوتکرده و این کار خوبی است، اما با این همه حمایت باید قله دماوند را فتح کنند.
اما قبول کنید چند بازیکن مهم را هم از دست داده و کارش سخت است.
بحث از دست دادن مطرح نیست. بهترین نفرات را هم آورده. رمضانی در حد و اندازه این تیم نیست. درست است 35درصد آن تیم 11نفره مراحل مقدماتی لیگ قهرمانان را از دست داد اما من مربی مگر قبل از آن، بازیکن نیاوردم؟ باید از حسینپوراستفاده کنند چون هر موقع بازی کرده خوب بوده. من مربی باید به بازیکنم باور داشته باشم و وقتی اسمش را رد کردم باید به او اعتماد کنم، منتها آقایحیی اعتماد نمیکند. باید ببیند وقتی تیمش لغزش دارد در چیدمانش چرا این بازیکنان را آورده؟
اما تا الان اتفاق بخصوصی هم نیفتاده، چون پرسپولیس چند بازی عقبافتاده دارد.
بحث ما بحث از دست دادن امتیاز نیست. ما به غیر از بازی شهرخودرو کدام بازی را خوب بردیم؟
فقط یک برد دیگر مقابل صنعت داشتیم و چهارتا مساوی.
خدا پدرت را بیامرزد. یعنی الان چیزی از دست ندادیم؟ درست است ابتدای فصل هستیم اما این تیم باید فوتبال بازی کند. این تیم پرسپولیس است. نایبقهرمان آسیاست. اینکه نیمه اول خوب است اما نیمه دوم شرایط عوض میشود یعنی اول بدنها مشکل دارد، دوم برخی بازیکنان در قواره این تیم نیستند و سوم اینکه باید با سیستم 2-4-4 بازی کنند با دو مهاجم نوک.
پرسپولیس سه بازی با سه تیم مدعی سپاهان، استقلال و فولاد دارد. فکر میکنید چه اتفاقاتی در این بازیها بیفتد؟
امسال کلاً شرایط برای پرسپولیس خیلی سخت شده. هر سه بازی سخت است. الان شرایط فولاد و سپاهان خوب شده و دارند خوب کار میکنند. البته نقطهضعفهایی هم دارند که باید روی آنها کار کنیم. من میگویم تیم ما نباید با تکمهاجم بازی کند و پنجتا هافبک داخل زمین باشند. درست است که باید میانه زمین را بگیریم اما بالاخره آن مالکیت توپ باید تبدیل به گل شود. هر سه بازی بعدی خیلی سنگین و سخت است و یحیی هم کار سختی دارد، اما باید یکمقدار جرأت داشته و ریسکپذیر باشد. همچنین باید یک مهاجم ششدانگ بیاورند و البته عبدی هم حفظ شود.
صالحیامیری حق رأی میخواهد، نه مجوز نظارت بر مجمع
اصرار بر ادامه حذف کمیته ملی المپیک
از مصاحبه سرپرست فدراسیون فوتبال تا تکتک تصمیمگیریهایی که در فدراسیون فوتبال صورت میگیرد، در جهت پیروزی در انتخابات پیش روی فدراسیون است. این تصمیمگیریهای هدفدار البته مربوط به امروز و دیروز نیستند. از همان زمان که موضوع به روزرسانی اساسنامه فدراسیون فوتبال با تردیدهایی درباره گزارشهای افرادی از داخل کشور به فیفا به گوش میرسید، تا طولانی شدن تأییدیه فیفا، همه و همه ردی از سناریویی ارائه داشتند که برای ماندن در قدرت ریخته شده بود.
در میان همه این تصمیمگیریها، اقداماتی که در اصلاح اساسنامه انجام شد هم از اهداف مسئولان فعلی فدراسیون دور نماند. اساسنامهای که فدراسیون تا پیش از تأیید نهایی مجمع از آن به طور رسمی رونمایی نکرد، نکات پرشماری از تصمیمها و تغییراتی داشت که دست مسئولان فعلی فدراسیون را برای ماندن و پیروزی مجدد در انتخابات باز میگذاشت.
از تغییر ماهیت فدراسیون فوتبال به نهادی مستقل و غیرانتفاعی برای فرار از قوانین مربوط به نهادهای دولتی تا حذف برخی از اعضای مجمع به بهانه استقلال بیشتر.
یکی از اقداماتی که در این بین رقم خورد، ادامه حذف کمیته ملی المپیک به همراه وزارت ورزش از میان اعضای مجمع فدراسیون فوتبال بود. این کمیته از سال 1386 جایی در اساسنامه فدراسیون فوتبال ندارد. ایراد فیفا به اساسنامه فدراسیون فوتبال و تأکید به حذف وزیر ورزش از مجمع فدراسیون، بهترین بهانه را به دست هیأت رئیسه داد تا به همین بهانه، کمیته ملی المپیک را هم از مجمع فدراسیون حذف کنند. منابع موثقی از فدراسیون فوتبال به خبرنگار ایران ورزشی خبر دادهاند که یکی از اعضای هیأت رئیسه که اتفاقاً رابطه خوبی هم با رئیس سابق فدراسیون فوتبال دارد، در جلسه هیأت رئیسه که به همین منظور برگزار شده بود، پیشنهاد ادامه حذف کمیته ملی المپیک از مجمع را ارائه کرده و مورد موافقت سایر اعضا قرار گرفته است وگرنه حذف کمیته ملی المپیک چیزی نبود که مدنظر فیفا باشد. فدراسیون فوتبال اما برای انتخاب گزینه مدنظر خود، از سوی ریاست کمیته ملی المپیک احساس خطر بیشتری میکرد تا وزیر ورزش و به همین دلیل بود که ترجیح داد حالا که صحبت از استقلال فدراسیون است، کمیته ملی المپیک را هم حذف کند.
حالا هم که صالحیامیری، طی نامهنگاریهایی با فیفا، نسبت به این موضوع معترض شده است و از فیفا پاسخ گرفته که میتواند به عنوان ناظر در مجمع حضور داشته باشد، عدهای تعبیر و ترجمه کمیته ملی المپیک از لغت observer را اشتباه میدانند و مدعی شدهاند که فیفا هم درخواست کمیته ملی المپیک برای اضافه شدن به مجمع را نپذیرفته است. حال آنکه ترجمه دقیق ایمیل ارسالی از سوی فیفا و استفاده از عبارت «as observer» به معنی مجوز فیفا به کمیته ملی المپیک برای حضور در مجمع فدراسیون «به عنوان ناظر» تلقی میشود، نه تماشاگر!
مؤید این موضوع هم کشورهایی چون ایتالیا هستند که علاوه بر قوانین مجلس، دستورالعملهای کمیته ملیالمپیک هم در تصمیمگیریهای فوتبالی و لیگ فوتبال این کشور، لحاظ میشود. علاوه بر این با توجه به اینکه کمیته ملیالمپیک مسئولیت تیم المپیک فوتبال را برعهده دارد و تصمیمگیریها و تخصیص بودجه از سوی این نهاد صورت میگیرد، طبیعی است که باید عضو مجمع فدراسیون فوتبال باشد و برای انتخاب رئیس فدراسیون حق رأی داشته باشد.
به همین خاطر است که اتفاقاً رضا صالحیامیری، به مجوز فیفا برای حضور در مجمع به عنوان ناظر اکتفا نکرده و در نامه دیگری به فدراسیون جهانی فوتبال اعلام کرده است که کمیته ملیالمپیک باید در مجمع انتخاباتی فدراسیون فوتبال، دارای رأی باشد.
برخی افراد که برای بالا بردن شمار آرای خود حتی از تغییر سرمربی تیم ملی فوتسال زنان هم نمیگذرند تا فرد موافق خود را بیاورند و یک رأی به سود خود کنند، مشخص است که مقابل این خواسته صالحیامیری مقاومت میکنند اما بدون شک در این رابطه پاسخ فیفا به درخواست اخیر رئیس کمیته ملی المپیک برای داشتن حق رأی در مجمع انتخاباتی تعیین کننده خواهد بود.
برای فوتبالی که ساختمان فدراسیونش به مزایده گذاشته میشود، باید گریه کرد
علی دایی: به درد ریاست فدراسیون فوتبال نمیخورم!
یکی از بزرگترین نتایجی که تغییرات اساسنامه فدراسیون فوتبال میتوانست داشته باشد، باز شدن درهای فدراسیون فوتبال به روی اهالی فوتبال بود. حالا به جای شرط سابقه 10 سال مدیریت، سابقه 4 ساله مدیریت برای ریاست فدراسیون فوتبال لازم است که این 4 سال برای بازیکنان، مربیان، داوران و مدیران فوتبال به گونه متفاوت و مرتبطی محاسبه میشود.
برای کاندیداتوری در پست ریاست فدراسیون فوتبال، بازیکنان کافی است سابقه 4 سال حضور در لیگ حرفهای فوتبال یا فوتسال مردان یا زنان را داشته باشند و یا در تیم ملی بازی کرده باشند. برای مربیان هم سابقه 4 سال مربیگری در لیگ حرفهای و یا حضور در تیم ملی کافی است.
بعد از اعمال این تغییر، خیلیها امیدوار بودند که شاهد حضور چهرههای فوتبالی مثل مهدی مهدویکیا، علی دایی یا چهرههای دیگر باشند. از این میان علی کریمی برای حضور در انتخابات اعلام آمادگی کرد اما علی دایی که پیش از این هم بارها از سوی کارشناسان فوتبالی به عنوان رئیسی ایدهآل برای ریاست فدراسیون فوتبال معرفی شده بود، باز هم برای شرکت در انتخابات ابراز تمایل نکرده است.
به همین بهانه از علی دایی پرسیده شده که آیا قصد حضور در انتخابات فدراسیون فوتبال را دارد؟ او در پاسخ به این سؤال میگوید: «از طرف بزرگان فوتبال آسیا در خارج از ایران و همچنین بزرگان فوتبال در داخل ایران با من صحبت شد که در انتخابات فدراسیون فوتبال شرکت کنم و برنامههای خود را هم به فدراسیون بدهم، اما هرگز حاضر به حضور در چنین انتخاباتی نیستم و به هیچ عنوان قبول نمیکنم که در انتخابات شرکت کنم. من به درد ریاست فدراسیون فوتبال نمیخورم.»
آیا مشکلات اخیر فدراسیون فوتبال که منجر به اتفاقاتی چون به مزایده گذاشتن ساختمان فدراسیون فوتبال شده است، در این امتناع دخیل است؟ دایی به این سؤال اینطور پاسخ میدهد: «تا همین امروز نمیدانستم ساختمان فدراسیون فوتبال به مزایده گذاشته است. برای فوتبالی که ساختمان فدراسیونش به راحتی به مزایده گذاشته میشود، باید گریه کرد.»
روسها مخفیانه تمرین کردند محمد بنا:
در المپیک شانس کسب مدال داریم
سرمربی تیم ملی کشتی فرنگی ابراز امیدواری کرد که با برگزاری مدام اردوها فرنگیکاران بتوانند به روزهای اوج خود برسند. محمد بنا سرمربی تیم ملی کشتی فرنگی در پایان اردوی مرحله اول تیم ملی کشتی فرنگی گفت: «پس از لیگ اردوی ما بلافاصله برگزار شد، در این شرایط زمانی و با این فاصلهای که به خاطر شیوع کرونا به وجود آمده بود، طبیعتاً نه ما احتیاج داشتیم و نه کشتیگیران آن شرایط را داشتند که از لحاظ بدنی آمادگی خوبی را داشته باشند اما چیزی که کشتیگیران ما در این 10 روز نشان دادند، این بود که از انگیزه بالایی برخوردار بودند و این انگیزه به آنها کمک میکرد که حرکت و پیشرفت کنند.»
او با بیان اینکه تا رقابتهای کسب سهمیه المپیک در فروردین ماه 7 مرحله اردو را پیش رو داریم ادامه داد: «باید این اردوها را به خوبی و مانند اردوی قبل برگزار کنیم و تا آن زمان کشتیگیران به شرایط مطلوبی میرسند و راهی رقابتهای قهرمانی آسیا و گزینشی المپیک میشوند.»
سرمربی تیم ملی کشتی فرنگی همچنین ابراز امیدواری کرد، بتوانند برای بازیهای المپیک و همچنین مسابقات جهانی تیم خوبی را آماده کنند: «پس از رقابتهای گزینشی، شش نفر منتخب برای حضور در بازیهای المپیک را مشخص و برای آماده کردن آنها تلاش میکنیم البته کسانی هم که به المپیک نمیروند، باید بدانند که دو ماه بعد از المپیک مسابقات جهانی است و باید در آن مسابقات شرکت کنند و اگر موضوع کرونا حاد نشود، در مجموع روند پیشبرد کارها را خوب میبینم.»
سرمربی تیم ملی در مورد روند آمادهسازی کشتیگیران و تأخیر در برگزاری اردوها به دلیل ویروس کرونا گفت: «این عقبافتادگی تنها مختص تیم ما نیست و همه دنیا به خاطر شرایط کرونا کمی عقب هستند اما در حال حاضر کاری که پیش روی ما است، این است که فعلاً بحث آمادهسازی کشتیگیران را پی بگیریم و به آن برسیم و در حال حاضر اعزام کردن نفرات به مسابقات بینالمللی خیلی سخت است. نباید به کیفیت جام جهانی نگاه کنیم، مسابقات بینالمللی در کرواسی تنها با 24 نفر برگزار میشود و مسابقات ایتالیا وقتی رنکینگ برای المپیک نیست زیاد برای ما مناسب نیست اما حضور در مسابقات زیلکوفسکی و پیت لاسینسکی لهستان در آزاد و فرنگی برای ما خوب است و بهتر است قبل از گرفتن سهمیه به فکر رقابتهای برونمرزی نباشیم و بیشتر روی آمادهسازی کشتیگیران وقت بگذاریم.»
بنا با اشاره به برگزاری اردوها در خانه کشتی شهید هادی ادامه داد: «کمتر از 4 ماه تا اعزام به قزاقستان که فروردین ماه است، وقت داریم و من موافق هستم اردوهایمان در خانه کشتی برگزار بشود اما میتوان یکی، دو اردو را برای تنوع به شرط آنکه در جاهایی که امکانات کامل مثل خانه کشتی داشته باشد، برگزار کنیم. ما 13 نفر را با خود به قزاقستان میبریم که 10 نفر در رقابتهای قهرمانی آسیا شرکت میکنند و 3 نفر نیز برای کسب سهمیه به میدان میروند و کلاً باید بگویم در خانه کشتی برای ما همه چیز فراهم است و آمادهسازی کشتیگیران را راحتتر میتوانیم انجام دهیم.» او در مورد آمادگی کشتیگیران روس گفت: «روسها همیشه عادت دارند مخفیانه کارشان را انجام دهند و حضور موفقشان در صربستان به دلیل این بود که رئیس فدراسیون روسیه به آنها گفته بود که صددرصد مسابقات را برگزار میکنیم و آنها برای حضور در این رقابتها آماده بودند. البته با دیدن کشتی آنها در صربستان شناخت خوبی پیدا میکنیم اما با کشتی بدی که چاکوتادزه در فینال گرفت احتمال تغییر نیز در ترکیب روسها وجود دارد. من خیلی از مسابقات را به طور مستقیم میدیدم و از فدراسیون خواستهایم که تمامی فیلمهای این مسابقات را در اختیار ما قرار بدهد تا به طور کامل آن رصد کنیم و این رقابتها برای ما خیلی آموزنده بود.»
سرمربی تیم ملی در مورد شرایط کشتی فرنگی ایران در المپیک توکیو هم از شانس کسب مدال تیم ملی کشتی فرنگی گفت: «اگر شرایط به همین صورت باشد و بتوانیم به همین شکل اردوها را برگزار کنیم و کار را همینطور ادامه بدهیم و از دردسر کسب سهمیه گذر کنیم، در بعضی از اوزانمان شانس این را میبینم که به مدال برسیم اما رنگ آن را نمیتوانم تعیین کنم.»
چلسی- منچسترسیتی (که هنوز لغو نشده)، ساعت 20:00
پپ علیه کرونا
پپ گواردیولا تأیید کرده پنج بازیکن منچسترسیتی به دلیل تست مثبت ویروس کرونا برای بازی امشب برابر چلسی در دسترس نیستند. بازی سیتی در زمین اورتون دوشنبه قبل لغو شد بعد از آنکه سه بازیکن دیگر این تیم به ویروس کرونا مبتلا شدند در حالی که در روز کریسمس مشخص شد کایل واکر و گابریل ژسوس درگیر این ویروس شدهاند. با احتساب دو نفر از کارکنان تیم اول باشگاه هفت نفر از پرسنل تیم خودشان را قرنطینه کردهاند. آخرین مورد هم ادرسون بوده که در اولین روز سال جدید میلادی اعلام کرد به این ویروس مبتلا شده و خودش را قرنطینه کرده. دروازهبان برزیلی در اینستاگرام پست گذاشت: «شب اول سال نو را در قرنطینه سپری میکنم. در همان خانه هستم اما در محیطی کاملاً متفاوت نسبت به سال گذشته و از فرزندانم دور هستم. سال نو مبارک، خدا سال 2021 را بخیر کند.» نبودن او میتواند به نخستین بازی زک استیفن در لیگ برتر منجر شود، این بازیکن تیم ملی آمریکا در این فصل چهار بازی برای سیتی انجام داده که یکی از آنها در لیگ قهرمانان اروپا بوده.
گواردیولا گفت: «اول چهار نفر بودند شامل دو بازیکن و بعد سه نفر دیگر اضافه شدند. فکر نمیکنم لیگ برتر اجازه بدهد نامشان را ببرم اما روز بازی مشخص میشود، باید به حریم خصوصی بازیکنان احترام بگذاریم.»
گواردیولا تأکید داشت سیتی به اندازه کافی برای بازی مقابل اورتون بازیکن داشت اما خبر تستهای مثبت درست قبل از بازی منتشر شد تا چارهای به جز لغو بازی وجود نداشته باشد: «ما میخواستیم بازی کنیم اما با مشاهده موارد مثبت بیشتر، لیگ را در جریان گذاشتیم. شخصاً به کارلو آنچلوتی تلفن زدم تا توضیح دهم چون روز قبل با هم تماس داشتیم و درباره اینکه چه خطراتی وجود دارد، حرف زده بودیم.» البته اورتون از تعویق بازی ناراحتی خود را ابراز کرد و خواهان توضیحات کامل درباره علل تصمیمگیری شد اما آنچلوتی با مهربانی بیشتری برای کارکنان باشگاه سیتی آرزوی بهبودی کرد.
گواردیولا گفت: «من حرفهای آنچلوتی را نسبت به بیانیه باشگاه بیشتر پسندیدم. ما دوست داشتیم بازی کنیم اما لیگ برتر تصمیمی عاقلانه گرفت تا موارد ابتلا بیشتر نشود.»
فرصت سال نو
فرانک لمپارد امیدوار است از فرصت سال نو برای جبران نتایج ضعیف اخیر استفاده کند؛ آبیها از شش بازی آخرشان در رقابتهای مختلف تنها یک برد به دست آوردهاند. باختن در خانه اورتون یا ولورهمپتون شرمآور نیست اما وقتی شما چلسی هستید و با انگیزه قهرمانی در تابستان 200 میلیون پوند هزینه کردهاید، اعتبارتان با باختهای پشت سر هم برابر تیمهای امیدوار به کسب سهمیه اروپایی کم میشود.
چلسی در بازی باکسینگ دی مقابل آرسنال چیزی برای ارائه نداشت و شایسته چیزی جز باخت نبود، در بازی خانگی مقابل استون ویلا هم نتیجهای بهتر از تساوی عایدش نشد. حالا در بازی با منچسترسیتی که پر از غایب است، میتواند فرصت خوبی تلقی شود. چلسی که با 31 گل زده سومین تیم هجومی لیگ بعد از لیورپول و منچستریونایتد به حساب میآید میتواند با بیست و هفتمین پیروزی برابر سیتی در لیگ برتر جای اورتون را در رده چهارم بگیرد.
لمپارد به خاطر شکست بد تیمش مقابل آرسنال، برای بازی با ویلا تغییرات زیادی در ترکیب خود ایجاد کرد اما نتیجه نگرفت و حالا احتمالاً با تمام قوا به مصاف تیم گواردیولا میرود. درباره آمادگی حکیم زیش ابهام وجود دارد و ریس جیمز به خاطر مصدومیت همسترینگ به این بازی نمیرسد برای همین سزار آسپیلیکوئتا میتواند چهارصدمین بازیاش را برای چلسی انجام دهد.
در قلب دفاع، به جای آندریاس کریستنسن و آنتونیو رودیگر، تیاگو سیلوا و کورت زوما بازی خواهند کرد. متئو کوواچیچ جای ژورژینیو را میگیرد و اولیویه ژیرو با وجود گلزنی به ویلا احتمالاً جلوتر از تامی آبراهام در خط حمله
نخواهد بود.
یک گل وحشی خودرو زیباتر است یا گل گلخانهای؟
واقعاً پله را با مسی مقایسه میکنید؟
گزارش
بارنی رونای
حالا این کار عجیب به نظر میرسد اما تولد 50سالگی پله با مسابقهای با حضور ستارگان جشن گرفته شد؛ دیداری که در سراسر دنیا پخش شد. پیش از آغاز بازی، یک کیک بزرگ را به سنسیرو بردند که روی آن چهره پله نقش بسته بود که لباس سفید پلهای پوشیده و دستش را مشت کرده و یک گروه کر پلهای هم آواز «تولدت مبارک» را سر دادند. سیطره پله بر فوتبال دنیا در آسمان پیچید. در آن هنگام، یک دنیای کامل حول پله شکل گرفته بود.
دقت کردهاید که من زیاد از کلمه «پله» استفاده کردهام؟ این مفهومی در روانشناسی است که اسمش «اشباع معنایی» است که در آن وقتی یک کلمه بارها تکرار میشود، معنیاش را از دست میدهد.
در دهه 1960، پژوهشگران اجتماعی با کت و شلوار قهوهای، آزمایشهایی را انجام میدادند که در آنها، افراد کلمه «پنجره» را صدها بار تکرار میکردند و این موضوع ضبط میشد که آنها چه زمانی به این تردید میکنند که اساساً کلمهای به عنوان «پنجره» داریم و آیا پنجره در دنیای واقعی وجود دارد یا نه. این همان اتفاقی است که برای پله افتاده است. تا حالا چند بار این ترکیب حروف را شنیدهاید؟ این کلمه دلالت بر چه چیزی دارد؟ بر یک پیراهن طلایی. یک مدل مو. چمن مکزیکی که زیر نور آفتاب رنگش پریده است. یک روش خاص دویدن. مردی در لباس سفید که در یک ورزشگاه بیسبال، به سمت مردم دست تکان میدهد. در طول زمان، این پرسونای پله شکل گرفته و تبدیل به چهرهای در فرهنگ عامه قرن بیستم شده که در آن رونالد مکدونالد، دارث ویدر، ساختمان امپایر استیت و پله حضور دارند؛ موزهای که به شکل فزایندهای دور به نظر میرسد و به گذشته پیوسته است.
در سال 1970، پله حتی به عنوان مشهورترین چهره دنیا انتخاب شد. او همچنین با اندی وارهول رفیق شد که افتخار «کارهای پوچ و بیمعنی مبتنی بر شهرت» به نام او ثبت شده بود. او حتماً عاشق حس عاری از طعنه پله از جایگاهش شده بود. وارهول پیشبینی کرد که پله برای 15 قرن شهرت خواهد داشت.
این هفته باز هم نام پله در خبرها آمد اما نه با احساسی خوب. در هفته کریسمس، لیونل مسی 644امین گل خود برای بارسلونا را به ثمر رساند و به این ترتیب از آمار گلهایی که ادعا میشود پله برای سانتوس زده فراتر رفت. او رکورد بیشترین گل باشگاهی را از پله ربود.
نه، صبر کنید! پنج روز بعد سانتوس جواب مسی را داد. آن کیک غولپیکر را به قنادی برگردانید. به نظر باشگاه سانتوس، تعداد گلهای پله 1091 عدد است و گلهایی که پله در تکبازیهای تورهای دهه 1960 زده هم حساب است. این موضوع البته که باعث بحث و جدل شد. پله بزرگ همیشه از منافعش محافظت میکند. از سوی دیگر، برای افرادی که آنقدر جوان هستند که آن دوران را به خاطر ندارند، طبیعی است که بخواهند این ادعاها را به کناری بنهند تا خودشان هم سهمی در تاریخ داشته باشند. اینکه طرفداران مسی در اینترنت افراد را دست بیندازند احتمالاً پایانی محتوم برای همه قهرمانان است. پادشاهان، فراعنه، چهرههای فیفا. در نهایت همه ما مضحکه کاربران اینترنتی میشویم.
اما یک موضوع دیگر در اینجا مطرح است. این نگرانی وجود دارد که پله به شکلی نامنصفانه کوچک شمرده شود و ارزشهای او از دست برود. وقتی دیهگو مارادونا در ماه نوامبر درگذشت، این موضوع تا حدی حس شد چون نمیشود دو نفر همزمان خوب باشند و چون ما مارادونا را به دلیل ذات شورشیاش دوست داشتیم، برخی شروع به حمله به پله کردند. این بازی حاصل جمع صفر داشت و وقتی از مارادونا ستایش میشد، پله باید زیر سؤال میرفت. همراهی او با فیفا هم باعث شده بود که هدف آسانی برای منتقدان باشد.
مارادونا در طول زندگیاش به این ماجرا دامن زده بود. او پله را تمسخر کرده بود و گفته بود که او آدم فیفا است و باعث افتخار فوتبال نیست. البته مارادونا با وجود همه درخششهایش، حرفهای چرند زیادی میزد. پله دوپینگ نکرد، تقلب نکرد، به سمت افراد شلیک نکرد و با قاتلان نگشت.
مسخره کردن رکورد گلهای پله و گفتن اینکه موفقیتهایش از آن توطئههای دهه 60 میلادی بوده، نسخه بامزهتر این انتقادات است اما برخی چیزها هستند که باید در این فرآیند سالم بمانند.
اول از همه، در میان این همه هیاهوی شرکتها و رسانهها، باید گفت که پله یک گل وحشی بود، یک چهره انقلابی راستین. مقایسهها معمولاً بیمعنا هستند اما میتوانند جالب باشند. مسی و نسل او در کنار پله، مانند شکوفههای گلخانهای هستند که در دنیایی پرورش یافتهاند که همه چیزشان مدیریتشده است.
لیونل مسی استعدادی ماوراءالطبیعه دارد که کاملاً به منصه ظهور رسیده است. او یک نابغه تمامعیار ورزش است اما واقعیت این است که حالا بهترین زمان برای آن است که نابغه فوتبال باشید. بهترین شرایط برای شما مهیا است و دمای گلخانه در حالت ایدهآل تنظیم شده است. پدیدار شدن بازیکنی مثل مسی اجتنابناپذیر بود.
اما ممکن بود بازیکنی مانند پله نداشته باشیم. او در شرایطی متولد شد که در ورزش برزیل، نژادپرستی بیداد میکرد. او با پای برهنه بازی میکرد. او برای گذران زندگی کفش واکس میزد و بادام زمینی دزدیدهشده میفروخت.
تنها استعداد بود که این پسر اهل میناس گراییس را راهنمایی میکرد و باعث شد او اولین فوقستاره ورزشی سیاهپوست دنیا شود. او منبع الهام بسیاری شد. پله در 17سالگی فاتح جام جهانی شد. او مانند فردی از آینده بود که اوضاع را به شکلی متفاوت میدید و هوای متفاوتی را استنشاق میکرد.
اینکه او چطور درخشید را نمیتوان با نسل جدید فوتبال مقایسه کرد. از سوی دیگر، دیدارهای دوستانه سانتوس معادل لیگ قهرمانان فعلی بود. آنها میخواستند با نشان دادن پله به دنیا، به درآمد
برسند.
آیا به ثمر رساندن هتتریک مقابل اتلتیکو مادرید در یک دیدار در توری در سال 1966 سختتر است یا برابر ویکتوریا پلزن در دیداری خانگی و بیاهمیت در سال 2011؟ کسی چه میداند.
چیزی که مشخص است این است که پله این بازی را اختراع کرد. او بود که ایده فوقستاره ورزشی شدن را به دنیا نشان داد، آن هم به روشی که در حال حاضر تکرارناپذیر است. کیکهای غولپیکر و کلاههای مکزیکی را فراموش کنید. آن پله واقعی موهبتی برای همه ما است و کسی به گرد پایش نمیرسد.
منبع: گاردین
استقلال قهرمان شود کسی نمیگوید زیبا بازی نمیکرد آندو:
بازیکنان استقلال حرفشان را در میدان دربی بزنند
مطمئناً اگر استقلال با همین روش قهرمان شود هرگز انتقادی نمیکنند و کسی نمیگوید استقلال بااحتیاط بازی میکرد. خیلی تیمها در دنیا با همین روش قهرمان شدهاند و من ایرادی به آن وارد نمیدانم. به هر حال هر مربی تفکری دارد و آقای فکری هم براساس آنچه در ذهن خودش هست تیم را ارنج میکند و از بازیکنان بازی میگیرد
گفت و گو
حمیدرضا عرب
آبیها هرگز بازیهای متعصبانه آندرانیک تیموریان در خط میانی استقلال را از یاد نمیبرند؛ بازیکنی که وقتی در خط هافبک تیمش قرار میگرفت مانند سدی رسوخناپذیر جلوه میکرد. آندو حالا در شرایطی که سالها است کفشها را آویخته و به دنبال تکمیل دانش خود در کلاسهای مربیگری است تا در زمانی مناسب به دایره مربیگری وارد شود درباره حال و هوای خودش و استقلال حرفهای تازهای به زبان میآورد. آندو استقلال را تیم امیدوارکنندهای میداند که اگر با برنامه قدم بردارد میتواند به جام قهرمانی لیگ بیستم برسد. تیموریان دوری از حواشی را مهمترین فاکتور در راه قهرمانی استقلال میداند... آیا استقلال بعد از 7 سال جام قهرمانی لیگ را به چنگ خواهد آورد؟ این سؤالی است که ما را به سمت ستاره سابق فوتبال ایران میبرد.
سال جدید میلادی را به تو و خانوادهات تبریک میگوییم. هرچند که میدانیم امسال در فقدان برادر عزیزت سرژیک سال جدید برایتان طور دیگری آغاز شده است.
من هم باید به رسم ادب و سنت سال جدید را به همه ارامنه کشورم تبریک بگویم. امیدوارم سال خوبی پیش روی همه باشد و مشکلات ناشی از بیماری کرونا هر چه زودتر تمام شود. همانطور که گفتید امسال برای من و خانوادهام سال جدید طور دیگری آغاز شد. واقعاً جای سرژیک برای من و خانوادهام پرشدنی نیست. ما هر سال در کنار هم سال جدید را جشن میگرفتیم اما امسال سرژیک دیگر پیش ما نیست و این برای من که همیشه او را در کنار خود داشتم خیلی سختتر است. سرژیک همواره برای من یک پشتوانه قوی بود و حمایتم میکرد. خدا سرژیک عزیز را بیامرزد و روحش همیشه شاد باشد.
مدتی است فوتبال را کنار گذاشتی و در حال گذراندن کلاسهای مربیگری هستی. حتی صحبت از حضورت در یک تیم لیگ یکی هم بود. اگر اشتباه نکنم تیم شهرداری آستار تو را برای سرمربیگری میخواست. میخواهیم بدانیم در سال جدید چه برنامهای در ذهن داری؟
اهل بازارگرمی نیستم و تا زمانی که حضورم در تیمی قطعی نشده دوست ندارم آن را رسانهای کنم. همانطور که گفتید صحبتهایی شده بود اما من برای ورود به مربیگری عجلهای ندارم. میخواهم به لحاظ تئوریک تمام مدارج را طی کنم بعد وارد دایره مربیگری شوم، ضمن اینکه برای من مهم است در چه شرایطی مربیگری را شروع کنم. ببینید الان ورود مربیان جوان به فوتبال ایران باب شده که اتفاق امیدوارکنندهای است اما باید توجه داشته باشیم که صرفاً جوانی نمیتواند تضمینکننده موفقیت باشد. من شخصاً علاقه دارم زمان مناسبی را برای ورود به این کار پرزحمت و پراسترس آغاز کنم. دوست دارم جایی مربیگری را شروع کنم که شرایط باثباتی داشته باشد.
لیگ بیستم را چطور ارزیابی میکنی؟
تا جایی که توانستم بازیها را تماشا کردم. به هر حال تازه لیگ شروع شده و برای اینکه از کیفیت تیمها ارزیابی دقیقی داشته باشیم باید نیمفصل بگذرد. ضمن اینکه تعطیلیهای پیدرپی و لغو پرتعداد بازیها تا حدی از کیفیت بازیها کاسته است. چیزی که تا الان مشخص است این است که مدعیان قهرمانی روی چهار، پنج تیم خلاصه میشود اما بازهم این تحلیل قطعی نیست و باید بازیهای بیشتری را تماشا کنیم. از هفته دهم به بعد تا حدی میتوان کیفیت لیگ را سنجید.
استقلال هم با یک بازی کمتر در صدر جدول قرار دارد. آیا این صدرنشینی میتواند متضمن قهرمانی استقلال در لیگ بیستم باشد؟
هرگز اینطور نیست. من سالها در تیمهای مختلف بازی کردهام و بالا و پایین بازیها را به خوبی دیدهام. یادتان هست که در همین استقلال تا یکی، دو هفته مانده به پایان لیگ در صدر بودیم و جزو مدعیان قهرمانی محسوب میشدیم اما در نهایت جام را از دست دادیم؟ تیمی قهرمان میشود که در هفته آخر صدرنشین باقی بماند. البته استقلال ظرفیتهای قهرمانی در لیگ بیستم را دارد و من وقتی بازیهای این تیم را نگاه میکنم تا حد زیادی به قهرمانیاش امیدوار میشوم اما واقعیت این است که استمرار خیلی مهم است. اینکه در صدر باقی بمانیم و آن جایگاه را تا روز آخر حفظ کنیم اهمیت زیادی دارد. البته من در وجود این بازیکنان و کادر فنی میبینم که بتوانند چنین جایگاهی را حفظ کنند.
خیلیها به سبک بازی استقلال ایراد میگیرند. آیا این استدلال درستی است که استقلال را به واسطه اینکه به اصطلاح زیبا بازی نمیکند مورد انتقاد قرار دهیم؟
باید ببینیم در سر سرمربی استقلال چه میگذرد و چه تاکتیکهایی را مد نظر دارد. تفکرات سرمربی نقش کلیدی در شکل بازی تیمش دارد. یک مربی بازی هجومی را میپسندد و از همان ابتدای بازی به بازیکنانش فرامین هجومی را توصیه میکند و یک مربی هم سبک و سیاق دیگری را دنبال میکند اما حرف من این است که اگر تیمی قهرمان شود دیگر کسی درباره سبک بازیاش چیزی نمیگوید چون قهرمان شده است. استقلال هم همینطور است. اگر قهرمان شود کسی نمیگوید زیبا بازی میکرد یا نمیکرد چون به هدف بزرگی رسیده و آن جام قهرمانی است.
یعنی ایرادی به این استقلال وارد نمیدانی که با همین روش به اصطلاح محتاطانه و اقتصادی قهرمان شود؟
مطمئناً اگر استقلال با همین روش قهرمان شود هرگز انتقادی نمیکنند و کسی نمیگوید استقلال بااحتیاط بازی میکرد. خیلی تیمها در دنیا با همین روش قهرمان شدهاند و من ایرادی به آن وارد نمیدانم. به هر حال هر مربی تفکری دارد و آقای فکری هم براساس آنچه در ذهن خودش هست تیم را ارنج میکند و از بازیکنان بازی میگیرد. البته در بازی آخر استقلال دیدیم که تیم در دقایقی سوار بر بازی بود و فوتبال هجومی را به نمایش میگذاشت. اگر در بازیهای آینده هم همینطور باشند و دو فاکتور را کنار هم داشته باشند خیلی بهتر میشود اما اینطور که پیدا است کادرفنی استقلال برای هفتههای آغازین بنای کار را روی کسب امتیاز گذاشته و به خواستهاش هم رسیده است.
مربیان استقلال فعالیت بازیکنان در آستانه دربی در فضای مجازی را ممنوع کردهاند. آیا این تصمیم را برای ارتقای جایگاه تیمی مفید میدانی؟
به اعتقاد من بازیکنان استقلال نباید در فضای مجازی برای حریف کری بخوانند. مربیان استقلال مسائلی را میبینند که از بازیکنان میخواهند در فضای مجازی کری نخوانند و حضور خود را محدود کنند. به نظرم اقدام درستی است؛ چون باعث ایجاد آرامش در تیم میشود. من شخصاً مخالف فعالیت در فضای مجازی نیستم اما بسیار محدود و با هدف. از بازیکنان استقلال میخواهم حرفشان را در زمین بازی بزنند. دربی نزدیک است و تیم نیاز به آرامش دارد. مطمئناً اگر این آرامش حفظ شود تیم نتیجه خوبی در بازی مهم هفته بعد میگیرد. بازیکنان هرچه حرف دارند در دربی بزنند و از فضای مجازی دوری کنند.
چه پیشبینی از آن بازی داری؟
فضای آن بازی را تجربه کردهام. هم برد و هم باخت. بازی خاصی است. تیمی که از فرصتهایش بهتر استفاده کند میتواند به پیروزی امیدوار باشد.
نقش مهم بازیکن آزاد تیم فکری
مهدیپور تعویض نمیشود
فصل پیش استراماچونی از مهدی قایدی به عنوان بازیکن آزاد استفاده میکرد و به شماره 10 تیمش اجازه میداد هر جای زمین که میخواهد سرک بکشد اما در این فصل مهدی مهدیپور، هافبک طراح استقلال است که با چنین نقشی در ترکیب تیمش دیده میشود.
مهدیپور که به نظر میرسد در تفکرات سرمربی استقلال جای ثابتی دارد و فکری به دنبال ساختن یک بازیکن کلیدی از این بازیکن تازهوارد است در بازیهای تیمش وظایف متعددی را به عهده دارد.
شاید در ظاهر اینطور تصور شود که مهدیپور بیشتر متمایل به بازی دفاعی است اما شرح وظایفی که برای این بازیکن تعریف شده چیز دیگری را نشان میدهد و مهدیپور عملاً تبدیل شده به طراح خط میانی.
این بازیکن که به نظر میرسد ظرفیتهای تبدیل شدن به یک بازیکن کلیدی را در ترکیب تیمش دارد حتی در زمانهایی که استقلال صاحب موقعیت کرنر میشود نیز پشت توپ قرار میگیرد تا با ارسالهایش دیگر بازیکنان را صاحب موقعیت کند.
در تازهترین آماری که از میزان دوندگی بازیکنان استقلال منتشر شده مهدیپور بیشترین مقدار دویدن در ترکیب استقلال را هم به خود اختصاص داده تا از این حیث نسبت به دیگر بازیکنان احساس برتری کند.
البته باید به نکته مهم دیگری از آمار بازیهای مهدیپور در استقلال توجه داشت.
مهدیپور که از بازی مقابل صنعت نفت آبادان در ترکیب اصلی استقلال قرار گرفته بعد از این بازی همواره در ترکیب تیمش بازیکنی ثابت بوده است. سرمربی استقلال به حدی به بازی مهدیپور علاقهمند است که حتی او را تعویض هم نکرده است.
در واقع از بازی با صنعت نفت آبادان به بعد که مهدیپور در ترکیب اصلی استقلال قرار دارد در تمام دقایق در میدان حضور داشت که این یک پیام مهم برای دیگر بازیکنان استقلال محسوب میشود.
به هرحال مهدیپور تازه وارد چرخه بازیکنان ثابت استقلال شده و برای ارزیابی دقیق عملکرد او قدری زود است اما به نظر میرسد او از ظرفیتهای بالایی برای تبدیل شدن به یک بازیکن اثرگذار برخوردار است.
دستیاران برانکو سود پولشان را خواستهاند
هواداران پرسپولیس و دوستداران این تیم تصور میکردند در دوره مدیریت قبلی این باشگاه پرونده طلب برانکو و دستیارانش بهکلی بسته شده، اما دیروز سخنگوی پرسپولیس گفت: «دستیاران برانکو همچنان درخواستهایی دارند و مبلغی را بابت سود طلب کردند. پرونده در فیفا باز است و منتظریم ببینیم چه تصمیمی گرفته میشود. امیدواریم این اتفاق نیفتد. ولی پروندههایی از قبل همچنان وجود داشته و این تعهدی است که بر عهده باشگاه است و ما بهعنوان مدیریت باید این کار را انجام بدهیم و بتوانیم از طریق راههایی که پیدا میکنیم آن را برطرف کنیم.» شکوری در مورد اینکه تا تسویه شدن کامل پول برانکو و دستیارانش پنجره بسته میماند، گفت: «این درخواست جدیدی است که کادر برانکو داشتند. اینکه رأی بگیرند یا نه بستگی به دادگاههای بینالمللی و کمیته انضباطی فیفا دارد. دفاعیات خودمان را فرستادیم و امیدواریم این اتفاق زودتر بیفتد.»
سرمربی استقلال به دنبال هافبک داخلی
کریمی در لیست استقلال نیست
علی کریمی در شرایطی از استقلال جدا شد که برای تمدید قرارداد مذاکراتی طولانی را با سران باشگاهش داشت اما سرانجام تصمیم به جدایی گرفت و در آخرین روزهای نقل و انتقالات راهی لیگ قطر شد تا حفظ او در استقلال به یک پروژه شکست خورده تبدیل شود.
هرچند که مدیران باشگاه استقلال پیش از جدایی کریمی اقدام به جذب برخی هافبکها از جمله مهدیپور کرده بودند تا جای خالی این بازیکن پر شود اما به هر حال باشگاهنشینها علاقه داشتند کریمی را همچون دیگر ستارههای لیگ نوزدهم در استقلال حفظ کنند اما این بازیکن ترجیح داد به تیم القطر برود و دستمزد قابل توجهی از این باشگاه بگیرد؛ دستمزدی که هرگز باشگاه استقلال قادر به پرداخت آن نبود.
این جدایی نشان داد کریمی در این سالها که فوتبالش به شدت رشد کرده و در لیگ نیز به یکی از مردان کلیدی تبدیل شده، بیش از آنکه به دنبال تثبیت جایگاه خود در باشگاههای پرطرفدار باشد و مسائلی همچون تعصب را ملاک قرار دهد، به دنبال کسب درآمد بیشتر است. رفتاری که بسیاری از فوتبالیستها انجام میدهند و برای کسب درآمد بیشتر لیگهایی را انتخاب میکنند که باشگاههایی دست به جیب دارند.
حالا در شرایطی که کمتر از شش ماه از جدایی کریمی میگذرد و همه میدانند که این بازیکن به دلایل مالی راهی باشگاه القطر شد دوباره زمزمه بازگشت او در نیمفصل به استقلال دهان به دهان میشود.
خبری که جای شگفتی و تعجب دارد و روشن نیست چرا و به چه دلیل گفته میشود این بازیکن میخواهد به استقلال بازگردد.
حتی اگر این خبر را هم جدی بگیریم کریمی در لیست باشگاه استقلال نیست چون جذب او هزینههای زیادی برای استقلال دارد. از طرفی فکری نیز تاکتیکهای خود را براساس فقدان کریمی در استقلال بنا کرد و حالا هم قصد ندارد کریمی را به خدمت بگیرد.
البته فکری برای تقویت استقلال سراغ برخی مهرهها خواهد رفت و آخرین خبر از برنامه نقل و انتقالاتی او در نیمفصل این است که یک هافبک دفاعی از لیگ را احتمالاً در لیست خرید تیمش قرار خواهد داد.
روایت شهریاری و گریگوریان از مینیبسکتبال تا لیگ برتر
ماجرای دو عکس با فاصله پنج سال
گزارش
محسن آجرلو
یکی از حاشیههای زیبای لیگ امسال و شاید جالبترین صحنه رقابت شیمیدر و کوچین بود. صحنهای که بیرون از زمان رقابت ثبت شد و حالا در کنار تصویر مشابهی از پنج سال قبل قرار گرفته. دو نوجوان 14-13 ساله عکس بالا که سودای پیشرفت و بازی در لیگ را در سر داشتند و شاید آرزوی دور و درازی برایشان بود. زمانی که این عکس را با مهراد آتشی گرفتند، تصور چندانی از یک بازیکن لیگ برتری نداشتند اما حالا رسیدهاند به شرایط عکس پایین. نشانههای جوانی را در سر و صورت دارند و از همه مهمتر، شدهاند یکی از بازیکنان لیگ برتری. اتفاقی که افتادنش در 18 سالگی نصیب هر بازیکنی نمیشود و حالا به لطف حضور کوچین و تیم ملی جوانان در لیگ برتر، امکانش برای تعداد قابل توجهی جوان فراهم شده است.
به بهانه این دو عکس که پس از بازی شیمیدر و کوچین منتشر شد به سراغ این دو جوان رفتیم. علی شهریاری و پتر گریگوریان با قامتی بلندتر از دوست قدیمیاش که هردو از خروجیهای آکادمی بسکتبال آتشی هستند و ماجرای این عکسها هم به همین حضور برمیگردد. حضوری که بد نیست خودشان دربارهاش توضیح دهند و داستان این عکس و اتفاقهایی که در سالهای بین این دو تصویر گذشته را برایمان تعریف کنند.
اول از همه راجع به همین عکس صحبت کنیم. برای چه زمانی است و کجا گرفته شده؟
گریگوریان: تایلند بود. برای یک تورنمنت رفته بودیم، سال 94 یا 95.
شهریاری: میلادیاش را دقیق یادم میآید که 2015 بود. در آن تورنمنت آقا مهراد آتشی و آقای عنایتالله آتشی هم همراه ما بودند.
پس فاصله دو عکس میشود حدود پنج سال! پنج سال بعد از گرفتن عکس یادگاری با مهراد آتشی در مقابلش و در لیگ برتر بازی کردید. چه حسی داشت؟
گریگوریان: خیلی حس خوبی داشت. در دورانی که ما در آکادمی بودیم آقا مهراد هم به ما سر میزد و همیشه روحیه میداد و معتقد بود که با تلاش به همه جا میرسیم. حالا ما با تلاشی که کردیم و کمکهای مربیان به یکی از هدفهایمان رسیده بودیم.
شهریاری: واقعاً حس خوبی بود و پنج سال پس از آن عکس اولی، عکس دوم را گرفتیم که کنار هم قرار گرفتنشان تصویر قشنگی را رقم زد.
برویم سراغ خودتان. متولد چه سالی هستید و بسکتبالتان از کجا و چطور شروع شد؟
گریگوریان: من متولد اسفند 80 هستم و بسکتبالم را از هفت سالگی زیر نظر آقای اساسی شروع کردم و بعد هم به آرارات رفتم. 12- 11 سالم هم بود که به آکادمی آتشی آمدم و حدود شش، هفت سال زیر نظر آقای مهران آتشی کار کردم.
شهریاری: من هم 14 اسفند هشتاد به دنیا آمدهام. از هشت سالگی بسکتبال را در شهر ری شروع کردم و دو، سه سالی هم همانجا ادامه دادم. به اردوی تیم مینیبسکتبال که دعوت شدم، به آکادمی آتشی آمدم و حرفهایتر به این رشته پرداختم.
هردو خروجی آکادمی آتشی هستید و به نوعی ثمره یک دوره. از دوران فاصله این دو عکس و تمرین در این آکادمی تعریف کنید. چطور گذشت؟
گریگوریان: بیشتر وقت ما در این چند سال در آکادمی آتشی گذشت و خب هم خودمان کار کردیم و هم کادر این آکادمی بخصوص آقا مهران خیلی برایمان زحمت کشیدند. به شخصه برای من پدری کردند و از هیچ تلاشی برای موفق شدن ما دریغ نکردند.
شهریاری: در این چند سال آقا مهران واقعاً خیلی برایم زحمت کشید. امیدوارم بتوانم همه زحماتش را جبران کنم. در سختیها و بدترین شرایط هم کنارمان بود و سعی میکرد بسکتبال روز دنیا را به ما آموزش دهد.
و حالا در هجده سالگی رسیدهاید به بازی در لیگ برتر و سطح اول بسکتبال ایران. سخت نیست؟
شهریاری: بله خب بازی کردن در سطح اول بسکتبال ایران برای یک بازیکن هجده ساله سخت است. بخصوص اینکه تجربه اولش باشد اما خب در سالهای گذشته آنقدر با ما کار شده که بتوانیم از پس این شرایط سخت بربیاییم. از طرف دیگر من سال گذشته هم حضور در دسته اول را با تیم آکادمی آتشی پشت سر گذاشتم و عملکرد خوبی هم داشتم. چند پیشنهاد هم از دیگر تیمهای لیگ برتر رسیده بود که در نهایت تصمیم گرفتم امسال را در تیم کوچین یا همان جوانان بازی کنم.
گریگوریان: شرایط برای ما بیشتر از لحاظ ذهنی و تجربه دشوار است. از طرف دیگر حضور در دسته اول خیلی چیزها را به ما یاد داد تا راحتتر بتوانیم وارد لیگ برتر شویم. در دوران حضور در آکادمی آتشی هم بارها بازیکنان خوب لیگ برتری به واسطه حضور برادران آتشی به تمرین ما میآمدند و به صورت دوستانه با آنها هم بازی میکردیم و خیلی با این اتفاق غریبه نبودیم.
پس از عملکرد امسالتان راضی هستید؟
شهریاری: شاید در یکی، دو بازی اول آنطور که باید خوب بازی نکردیم اما اختلافمان با تیمها خیلی نبود. در ادامه مثلاً در بازیهایی مانند مهرام حتی یک نیمه پیروز شدیم و حالا هم دو پیروزی داریم که به نظرم نتیجه بدی نیست و برای تیمی که اولین حضور لیگ برتریاش را تجربه میکند، اتفاق خوبی است. به نظرم با بیشتر شدن تجربه در دور برگشت بهتر نتیجه میگیریم.
گریگوریان: به نظر من هم بد کار نکردهایم و هرچه زودتر بتوانیم به شرایط جدید و بازی در لیگ برتر عادت کنیم، نتایج بهتری خواهیم گرفت.
سوای این عکس و بازی مقابل مهراد آتشی، در لیگ امسال مقابل ستارههایی مانند صمد نیکخواه و مهدی کامرانی هم بازی کردید. بازیکنهایی که زمان آغاز بسکتبال شما دوران قهرمانی آنها بود و اسمشان بر سر زبانها. از تجربه بازی مقابل آنها تعریف کنید و اینکه آیا هیچ کدامشان الگوی شما در کودکی بودهاند؟
گریگوریان: دقیقاً از بچگی عشق بسکتبال بودم و نتایج و بازیهای ملی را همیشه دنبال میکردم. با این حال راستش را اگر بخواهم بگویم الگوی واقعی من در بسکتبال همیشه کوبی برایانت بوده. شمارهام هم به خاطر شماره دهی که او در تیم ملی آمریکا میپوشید، همیشه همین بوده و اگر لفظ الگو را بخواهم به کار ببرم، باید اسم او را ببرم. با این حال اگر بخواهم در ایران مثالی بزنم واقعاً در برخی برههها دوست داشتم به سطح بازی صمد نیکخواه برسم و مثل او بازی کنم.
شهریاری: واقعاً حس قشنگ و لذتبخشی بود. دقیقاً زمانی که من بسکتبال را شروع کردم نسل طلایی افتخارآفرینی میکرد و همهشان الگوی خیلی از ما بودند. امسال اما مقابل خیلی از آنها بازی کردم و واقعاً حس نابی بود. بخصوص بازی کردن مقابل مهدی کامرانی که همیشه الگوی من بوده. از طرف دیگر به نوعی هر دو اهل شهر ری هستیم و بچهمحل به حساب میآییم و خیلیها از بچگی میگفتند که انشاءالله در آینده مهدی کامرانی دیگری میشوی. واقعاً یکی از هدفهای زندگیام بازی کردن مقابل این بازیکنان بود و امسال خداراشکر به یکی از آرزوهایم رسیدم.
و صحبت و نکته پایانی؟
شهریاری: از مربیانم تشکر میکنم. هم گذشته و هم امسال که با آقای نوری کار میکنم. بخصوص آقای مهران آتشی که خیلی برای ما زحمت کشید و هدف اصلیاش این است که طی سالهای آینده به تیم ملی بزرگسالان برسم. امیدوارم بتوانم خودم را به تیم ملی برسانم و سرفرازش کنم. البته که این موفقیت آرزوی بزرگ خودم هم هست و تمام تلاشم را برای رسیدن به آن خواهم کرد.
گریگوریان: درباره مسائل فنی و مربیانی که برایم زحمت کشیدند، صحبت کردم اما دوست دارم از مربیان بدنسازی که برایم زحمت کشیدند هم تشکر کنم. از نظر بدنی آقای عرب و آقای علاقهبند خیلی برایم زحمت کشیدهاند در این هشت سال. بخصوص در دوران کرونا و قبل از آغاز لیگ، عرفان علاقهبند خیلی برایم زحمت کشید و حالا که ثمرهاش را در لیگ برتر میبینم، به ارزش کارش پی میبرم. از آقای نوری و کادر امسال در کوچین هم بابت زحماتشان ممنونم.
هنر نابود کردن تیم رویایی 1998
سرمقاله
احسان محمدی
فدراسیون فوتبال ایران به زودی رئیس جدید خودش را میشناسد. مردی که نیامده میتواند بگوید «ویرانهای تحویل گرفتم». این جمله همیشه و همهجا کاربرد دارد. با کمی افشاگری و چند مصاحبه آتشین در مورد عملکرد تیم قبلی میشود بخشی از فشارها را برداشت. همین جمله علی دایی هم کفایت میکند که گفت «برای فوتبالی که ساختمان فدراسیونش را به مزایده گذاشتهاند باید گریست.»
ماجرا بیشتر به فیلمهای کمدی شبیه است. چیزی شبیه «اجارهنشینها»ی «داریوش مهرجویی». مگر میشود ساختمان یک فدراسیون را حراج کرد؟ لابد فردا ویدئوهایی منتشر میشود که بنگاهیهای محل دست خریدار را گرفتهاند و دارند بنا را نشانش میدهند و طرف هم سر تکان میدهد که: نُچ! عمرش رو کرده این ساختمون، کلنگیه! باید کوبید از نو ساخت!
در سرزمین افسانه و قصه، هیچ چیز غیرممکن نیست. رئیس فدراسیون جدید بیست و هفتمین نفری است که روی این کرسی مینشیند. وقتی ایران برای نخستین بار قصد حضور در مسابقات المپیک 1948 لندن را داشت، پیش شرط حضور در این تورنمنت مهم داشتن فدراسیونهای ورزشی مستقل بود.
بنابراین فدراسیونها و از جمله فدراسیون فوتبال در سال 1325 تشکیل شد که علی کنی نخستین رئیس آن بود. یک سال بعد و در ژانویه 1948(بهمن 1326) فدراسیون فوتبال ایران به عضویت فیفا در آمد و در این 70 سال 26 نفر در 37 دوره مدیریتی مختلف بر این فدراسیون ریاست کردهاند. در 52 سال قبل از انقلاب 10نفر و 42 سال پس از انقلاب 16 نفر. که البته برخی از آنها دو بار بر این کرسی نشستهاند.
نسل جوان چیز زیادی در مورد محسن حداد، حسین سیاسی، حسین مبشر، مصطفی مکری و حسین سرودی نمیداند. حتی در مورد کامبیز آتابای که بنیانگار لیگ تخت جمشید بود اما پس از انقلاب از ناصر نوآموز، امیر عابدینی، داریوش مصطفوی، محمد دادکان، کیومرث هاشمی، علی کفاشیان و مهدی تاج بسی خاطره دارد. مدیرانی که هر کدام با کارنامه متفاوت معتقدند درخشان عمل کردهاند و «نگذاشتند» بیشتر از این موفق شوند.
داریوش مصطفوی شاید فوتبالیترین رئیس فدراسیون فوتبالی باشد که میشناسیم. هم برای تاج توپ زد، هم پرسپولیس و تیم ملی. وقتی رئیس فدراسیون شد، ایران یکی از طلاییترین نسلهای خود را در اختیار داشت اما با رنجی جانکاه بالاخره به جام جهانی 1998 صعود کرد. او البته بعدها کنار گذاشته شد تا محسن صفایی فراهانی عهدهدار این سمت شود. مهندسی سختکوش، کم حرف و بدون لبخند که برخی معتقدند ساختار فوتبال ایران به شکل حرفهای را او پایهریزی کرد. گرچه مصطفوی هنوز هم بابت این انتصاب از سیدمحمد خاتمی و صفایی به شدت انتقاد میکند و معتقد است آنها سیاسیکاری کردند و چیزی از فوتبال نمیدانستند.
البته بازیکن سابق تاج و پرسپولیس قریب به ده سال بعد در دولت محمود احمدینژاد نقره داغ شد. مصطفوی در ۲۶ آبان ۱۳۸۹ با حکم هیأت رسیدگی به تخلفات حرفهای فوتبال بهطور مادامالعمر از فعالیت در فوتبال محروم شد. علت این محرومیت، شکایت او از فدراسیون به مراجع قضایی خارج از فوتبال بود که در تضاد با ماده ۶۴ اساسنامه فدراسیون است. موضوعی که برای داریوش مصطفوی سخت گران تمام شد و نشان داد حتی سابقه خوب در فوتبال هم نمیتواند حاشیه امنی برای کسی باشد که در این گرداب حایل گرفتار میشود.
در مورد عملکرد کفاشیان و تاج بسیار نوشتهاند و بسیار خواندهایم. تکرارش ملالآور است و پرونده مارک ویلموتس هم نشان داد که رندی طرف بلژیکی و انشاءالله! خامی رفقای فدراسیونی چه ضربه کمرشکنی بر قامت نحیف فوتبال زد که از صدر تا ذیل همه در تلاش هستند تا شاید بتوانند هزینههای این قرارداد شبه ترکمانچای را پرداخت کنند و شر تعلیق و محرومیت از سر فوتبال ایران برداشته شود.
در چنین فضایی سالها است که بازیکنان فوتبال و برخی رسانهها میگویند «کار فوتبال را باید داد دست فوتبالیها!» پیشتر گفته میشد بازیکنان فوتبال فاقد تحصیلات آکادمیک برای نشستن روی صندلیهای مدیریتی هستند و حالا که برخی از آنها دانشگاه رفتهاند و انشاءالله بدون حمایت اساتید واحدها را پاس کردهاند و مدرک گرفتهاند خود را محق میدانند که برای فتح کرسی ریاست فدراسیون خیز بردارند. البته با تغییراتی که در اساسنامه به وجود آمد حالا خیلی از ستارههای محبوب و بیمدرک دانشگاهی هم میتوانند در انتخابات حاضر شوند و چه بسا به واسطه ثروت خود و رفقا و محبوبیتی که در میان اهالی فوتبال دارند بتوانند رئیس فدراسیون شوند اما آیا همین کافی است؟
یعنی یک سابقه درخشان در زمین چمن همراه با حساب بانکی پر و پیمان و محبوبیت میان هواداران برای هدایت فدراسیونی که هزار چاله داخلی و موانع بینالمللی دارد کفایت میکند؟ مدیریت در ایران بیش از آنکه به محبوبیت در شبکههای اجتماعی و روی سکوها ربط داشته باشد، به توان چانهزنی، هنر ایجاد ارتباط مطلوب با مدیران سایر وزارتخانهها و نهادها، قدرت ایجاد بسترهای مالی مطمئن، توان ایجاد رابطه مطلوب با کنفدراسیون فوتبال آسیا، مهارت لابیگری با اعضای کنفدراسیون، مهار زیادهخواهی قدرتهای بی اسم و همینطور تعامل با رسانهها ربط دارد. آیا ستارههای سابق فوتبال از چنین توانمندیهایی برخوردارند؟
لابد برخی میگویند «مگر بقیه این هنرها را داشتند که رئیس فدراسیون شدند؟» پاسخ این است که زمان دست برداشتن از آزمون و خطا در یک فدراسیون 75 ساله نرسیده است؟ یک رئیس فدراسیون باهوش میتواند از ستارههای سابق فوتبال در کادر مدیریتی خود به درستی استفاده کند تا بازی بُرد-بُرد شکل بگیرد وگرنه با این سبک و سیاق حتی میتوان تیم رویایی 98 را به قهقرا کشاند. کافی است خداداد عزیزی درون دروازه بایستد، مهرداد میناوند مدافع میانی شود، احمدرضا عابدزاده هافبک چپ و علی دایی پلی میکر!
شهریار و آینده فوتبال ایران
رسول مجیدی @Rasoulmajidi
فدراسیون فوتبال ایران یک سالی میشود که رئیس ندارد و با سرپرست اداره میشود. اتفاقی که به دلیل مشکلات اساسنامه و عدم تأییدش در فیفا به درازا کشیده تا فوتبال ایران در حالتی بلاتکلیف به سر ببرد. به طور حتم مهمترین اتفاق فوتبال ایران در ماههای پیش رو انتخاب رئیس جدید است. انتخابی که میتواند افق فوتبال ایران برای سالهای آینده را روشن کند. اساسنامه فدراسیون فوتبال بعد از چندماه رفت و برگشت بالاخره توسط فیفا پذیرفته شده و یکی از اصلاحات اساسی آن، تغییر شرایط برای نامزد شدن پستهای مختلف مدیریتی فدراسیون است.
تا پیش از این یکی از مهمترین انتقادات به انتخابات فدراسیون فوتبال این بود که شرایطی برای آمدن فوتبالیستها که رکن اصلی فوتبال به حساب میآیند در صحنه وجود نداشت اما حالا ضوابط تسهیل شده و ممکن است انتخابات هفتههای آینده به یکی از جذابترین انتخابهای تاریخ ورزش ایران تبدیل شود.
گفته میشود ممکن است چهرههای سرشناس فوتبال ایران مثل مهدی مهدویکیا، علی دایی یا علی کریمی در این انتخابات شرکت کنند تا سکان ریاست فدراسیون را برای چهار سال برعهده بگیرند اما دیروز سرشناسترین فوتبالیست ایران در گفتوگو با خبرگزاری میزان حملات تندی را به روند برگزاری انتخابات انجام داد و به طور واضحی اعلام کرد قصد آمدن به انتخابات را ندارد. او البته کدهایی در این مصاحبه داد که مشخص میکرد دست کم اطرافیان دایی درصدد حمایت از او برای وارد شدن به این عرصه هستند: «از طرف بزرگان فوتبال آسیا در خارج از ایران و همچنین بزرگان فوتبال در داخل ایران با من صحبت شد که در انتخابات فدراسیون فوتبال شرکت کنم و برنامههای خود را هم به فدراسیون بدهم اما هرگز حاضر به حضور در چنین انتخاباتی نیستم و به هیچ عنوان قبول نمیکنم که در انتخابات شرکت کنم. من به درد ریاست فدراسیون فوتبال نمیخورم.»
حضور علی دایی در مسند فدراسیون فوتبال ایران شاید یکی از جذابترین اتفاقات فوتبالی چند سال اخیر باشد. او با توجه به اعتباری که در سطح دنیا دارد، میتواند فوتبال ایران را اعتلا دهد اما مشخص است که شرایط فوتبال ایران به نحوی است که علی دایی را به این نتیجه رسانده که حضورش در انتخابات بی فایده است و شاید اصلاً بازیگران اصلی مجمع انتخاباتی، مانند گذشته با تشکیل ائتلافهای پنهان با مدیران قدیمی، با رأی دادن به گزینههای دیگر، اعتبار او را هم زیر سؤال ببرند. دایی البته کنایههایی هم به وضعیت بد اقتصادی این روزهای فدراسیون فوتبال بدون رئیس ایران کرده: «تا همین امروز نمیدانستم ساختمان فدراسیون فوتبال به مزایده گذاشته است. برای فوتبالی که ساختمان فدراسیونش به راحتی به مزایده گذاشته میشود، باید گریه کرد.» دایی که چند سالی است از مربیگری در فوتبال ایران دور مانده، چند ماهی است رستورانی در شمال شهر تهران افتتاح کرده و ظاهراً فعلاً ترجیح میدهد اوقات فراغتش را در همین رستوران سپری کند و فوتبال ایران و اروپا را از نمایشگرهای بزرگ رستورانش تماشا کند.
بسکتبال با خیال درخشش در توکیو
یادداشت
وصال روحانی
معنا و مفهوم «یک تدارک درست المپیکی» هنوز برای اکثر ورزشهای ما نامشخص و مبهم و راههای انتخابی آنها در این زمینه خطا است و یکی از این ورزشها بسکتبال است. در فاصله فقط شش ماه و نیم تا شروع المپیک توکیو این رشته که سهمیه المپیکیاش را سال پیش در همین روزها در پکن کسب کرد، طوری مشغول یک لیگ داخلی «شخمزده شده توسط کرونا» است که بهنظر میآید اصلاً فراموش کرده همپا با والیبال تنها ورزش تیمی کسب کننده سهمیه این رقابتها بوده است. قطعاً فدراسیون بسکتبال و شخص مهران شاهینطبع که سرمربی تیم ملی است، در دفاع از برنامههای متخذه و کارهای اخیر خود خواهند گفت که با توجه به فاصله زمانی موجود و جریان داشتن لیگهای داخلی و بینالمللی در سطح جهان ورودی سریعتر از موعد به عرصه کسب آمادگی المپیکی یک اقدام شتابزده و عبث و کم ثمر خواهد بود و بهتر است تا پایان سالجاری صبر کرد و فقط پس از بستن دفتر لیگ داخلی از عید به بعد تدارکات المپیکی را شدت بخشید، آنها حتماً به جریان داشتن هر از چند گاه مسابقات انتخابی کاپ بسکتبال آسیا و هنوز تیم ملی ایران در سه پنجره اول این پیکارها و پیامدهای آن در اواخر سال گذشته و در طول سالجاری اشاره و تأکید خواهند کرد که در شرایط فعلی چیزی عاجلتر و ضروریتر از این در عرصههای ملی وجود ندارد که ما از آن غافل مانده باشیم و در آینده همان چیز اسباب ناکامی و افسوس ما شود.
با این حال بحث بسکتبال ایران با بحث 11 کشور دیگری که مثل ما مجوز حضور در «المپیک 2021» را گرفتهاند، بسیار متفاوت است و جایگاه ما و آنها در بسکتبال جهان به غایت فرق دارد. اکثر این کشورها از بزرگان سنتی و قدرتهای حاکم این ورزش در 50 سال اخیر هستند و حتی اگر فقط دو سه هفته قبل از شروع آوردگاه توکیو اردوی تدارکاتی برای این رقابتها دایر کنند و کارهایی مختصر و مفید برای این مهم انجام بدهند، باز به سبب پیشینه و کسوت و دریای تجربهشان در این رشته در توکیو کم نخواهند آورد و چیزهایی را که از آنها انتظار میرود تحقق خواهند بخشید.
بحث بسکتبال ایران با چنان کشورهایی به کلی متفاوت است. یاران حامد حدادی و صمد نیکخواه بهرامی در حالی تابستان آینده در ژاپن به میدان میآیند که از زمان انتخابی شدن المپیکها ایران فقط یک بار و آن هم به سال 2008 مجوز حضور در رشته بسکتبال این بازیها را کسب کرده و در آن مرتبه هم هر پنج بازیاش را در پکن باخت و طبعاً از گروهش بالا نرفت. در سایر ادواری که المپیک ابتدا به صورت یک ورزش آماتوری و سپس (از 1992) در هیأت یک رشته حرفهای به اجرا و رقابت نهاده شد، هرگز طعم چیزی بجز ناکامی در دیدارهای انتخابی و دوری از آوردگاه نخست جهان ورزش را نچشیدهایم. این بار هم که بسکتبال ایران به لطف همت ذاتیاش در یک شرایط سخت و البته با یاری جستن از نمایش اسفبار چین در پیکارهای انتخابی در خاک همین کشور صاحب سهمیه المپیک سی و دوم و مسافر توکیو شده، به نظر میرسد از حالا خود را در آن میدان دشوار و بزرگ تیمی تضمین شده و پیروز میانگارد و این احتمال را اصلاً نمیدهد که ناکام میدانی باشد که یک تدارک کامل و واقعاً المپیکی برای حضوری خوش در آن کاری اساسی و الزامی است.
وقتی بحث حضور امثال اسپانیا، آمریکا، روسیه و صربستان در بسکتبال المپیکها و منجمله در «توکیو 2021» به میان میآید، همه میدانند که آنها چنان پرسابقه و باتجربه و میدان دیدهاند که هرگز به یک تدارک چندین و چند ماهه برای نتیجه گرفتن در المپیک نیاز ندارند. آمریکا که لیگ بسکتبال خود (NBA) را به سبب مسائل کرونایی 50 روز دیرتر از معمول شروع کرد، پایان این لیگ را مثل معمول زودتر از اواخر خرداد 1400 شاهد نخواهد بود اما همان وقت یکماهه (به ظاهر و باطن) هم برای اینکه در توکیو نیز یک مدعی درجه اول باشد، کفایت خواهد کرد و در اروپا هم ادامه برگزاری مسابقات یورولیگ و لیگهای داخلی مجال شروع اردوی نهایی المپیکی تیمهای ملی را زودتر از 20 خردادماه نخواهند داد و با این وجود این کشورها و تیمها در مراحلی از تدارکات خویشتن و جایگاه تاریخی و عمومیشان در بسکتبال قرار دارند که حتی میتوانند از همین فرصتهای اندک و کوچک برای کسب بهترین نتایج بهره گیرند و حتی اگر قهرمان نشوند به گونهای ظاهر شوند که ناقض و محوکننده جایگاه رفیعشان در بسکتبال جهان نباشد.
در بسکتبال ایران که چنین جایگاه و منزلت و کسوت جهانی وجود ندارد و تدارکات چندماهه و اردوهای مکرر برون و درون مرزی حتی برای پیشتازی در مسابقات قهرمانی آسیا متداول و الزامی بوده و حضور در رقابتهایی مانند جام ویلیام جونز در تایوان و یا اردو زدنهای 10 تا 14 روزه در کشورهایی از اروپای شرقی مثل اسلوونی و کرواسی و اسلواکی به قصد کسب نتیجه در پیکارهای قارهای و نیل به مجوز حضور در مسابقات جهانی ضروری نشان داده، ما محکم و مجبور به ادامه چنین روندی و البته افزودن چیزهایی تازه و کارآمدتر به آن هستیم و هر خط مشی تازه و سیاستگذاری متفاوتی با ریسک بالای ناکامی همراه خواهد بود و چنان ناکامی احتمالی را نمیتوان فقط به قدرت ذاتی بیشتر تیمهای رقیب و نامدارمان ارتباط داد و ضعف تدارکات و قلت زمان اردوها و مسابقات دوستانهمان بر اساس تعاریفی که خودمان به درست یا غلط از یک تدارک اصولی و درست داشتهایم نیز سهم بسزایی از این قضیه را به خود اختصاص خواهد داد.
اگر برای نامداران بسکتبال جهان سه تا چهار هفته تدارک و تمرین هم برای درخشش در المپیک کافی است برای ما متأسفانه یا خوشبختانه همین مقطع به 3 تا 4 ماه افزایش مییابد و کار کوتاه و اندک حریفان برای ما تبدیل به کاری طولانی و بزرگ خواهد شد. شاهینطبع و یارانش البته به این امر معتقد نبوده و شروع جدی کارها از فروردین 1400 را هم کافی میدانند و در پیش بودن یک پنجره انتخابی دیگر از کاپ آسیا در اواخر 1399 نیز دلیل و وسیله دیگری در ذهن آنها برای کامل شدن پروسه تدارک است اما فراموش نکنیم که در ایران براساس سنن ملی و قدیمیمان 15 روز اول فروردین همچنان تعطیل و راکد و انجام کارهایی اساسی در آن بسیار دشوار است و کارهای واقعی زودتر از اردیبهشت ماه قابل پیگیری و اجرا نیست و در چنان نگاهی فقط 3 ماه وقت پیش روی بسکتبال خواهد بود. با این حال این فرصت را هم باید 2 ماهه انگاشت زیرا تیرماه 1400 که ماه قبل از شروع المپیک (در مردادماه) است، زمانی است که باید صرف کارهای نهایی و تدارکاتی سبکتر شود و مختص رفع معایب باقیمانده و تأمین واپسین نیازهای تیم ملی باشد و نه کارهای اساسی و سنگین و انجام مسابقات پرتنش و آسیبزا. با چنان پیشزمینهها و براساس واقعیتهایی از این دست زمان تدارک شایسته و مؤثر بسکتبال ایران برای سختترین میدان متصور به چنان اندازه کمی رسیده که بیم آن میرود مثل «پکن 2008» فقط یک مسافر صرف به المپیک باشیم و نه شرکتکنندهای که میخواهد گرد و خاک کند و فراتر از اندازههای یک تیم آسیایی ظاهر شود. چیزی که فقط با تدارکاتی به کلی متفاوت با آنچه میبینیم و تاکنون انجام شده است، برای بسکتبال ما امکانپذیر خواهد بود.
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|
مجری :
شرکت نوآوران تارنماگستر